بسته جدید
انتخابي براي غرب
درباره بسته سپتامبر

رسانه ها و مقام هاي غربي عموماً از درك درست معناي آمادگي ايران براي ارائه يك بسته جديد به گروه 6 عاجز مانده اند. رسانه هاي غربي عموماً اينگونه برداشت كرده اند كه ايران خود را براي مذاكره درباره پرونده هسته اي اش آماده مي كند. اعلام خبر ارائه اين بسته درست يك روز قبل از نشست معاونان وزراي خارجه گروه 6 در فرانكفورت هم اين ديدگاه را تقويت كرده است. واقعيت ماجرا اما اين است كه بسته پيشنهادي جديد ايران اساساً ربطي به موضوع هسته اي ندارد. پس از كامل شدن اجراي مداليته توافق شده با آژانس در سال 2007، اكنون چيزي به نام پرونده هسته اي باقي نمانده است كه گفت وگو درباره آن، آن هم با گروه 6 لازم باشد. در مداليته توافق شده با آژانس 6 مسئله به عنوان «موضوعات باقي مانده» شناسايي شده بود كه تمامي آنها اكنون حل و فصل شده و آژانس طي نامه هايي رسمي به ايران اعلام كرده است كه ديگر هيچكدام از آن مسائل را به عنوان «موضوعات باقي مانده» محسوب نمي كند. در انتهاي مداليته، ايران و آژانس توافق كرده بودند اگرچه ايران مطالعات ادعايي را به عنوان يك موضوع براي بحث با آژانس به رسميت نمي شناسد، ارزيابي خود از اين ادعاها را تنها پس از آنكه اصل اسناد مورد ادعا به تهران تحويل شد، به آژانس ارائه نمايد. با وجود آنكه پس از آن تاريخ آژانس هرگز نتوانست به تعهد خود درباره ارائه اصل اسناد مطالعات ادعايي به ايران عمل كند- والبرادعي در تمام گزارش هاي خود و از جمله در گزارش اخير بابت اين موضوع از آمريكا انتقاد و آن را به كارشكني در فرآيند راستي آزمايي متهم كرده است- اما ايران نهايتاً پس از چند جلسه فشرده كاري با نمايندگان آژانس، در بيش از 100 صفحه ارزيابي خود از اين جعليات را ارائه داد. به اين ترتيب و با توجه به اينكه آژانس در گزارش اخير خود «صحت» (authenticity) اسناد مطالعات ادعايي را هم زير سوال مي داند، اساساً ديگر چيزي به نام پرونده هسته اي ايران نمي ماند كه گفت وگو درباره آن لازم باشد. آژانس اكنون طبق تعهد خود در سند مداليته موظف است روند رسيدگي به پرونده ايران را عادي كند و هرگونه بحث اضافي فقط مي تواند طبق پادمان و با دبيرخانه آژانس انجام شود.
بنابراين، مقصود ايران از تدوين بسته سپتامبر مذاكره درباره پرونده هسته اي نيست. ايران هسته اي واقعيت مسلمي است كه ايران براي تثبيت آن نيازي به اجازه گرفتن از غربي ها ندارد همچنانكه روزي كه وارد اين مسير مي شد از كسي اجازه نگرفت. تمامي راه هاي بازداشتن ايران از توسعه فناوري هسته اي امتحان شده و يكي يكي به بن بست رسيده است. غربي ها همچنان سعي مي كنند بگويند كارت هايي در جيب دارند كه هنوز استفاده نشده و مي تواند در صورت به بن بست رسيدن ديپلماسي عليه ايران به كار گرفته شود. واقعيت خارجي اما به هيچ وجه وجود گزينه هاي بيشتر را تاييد نمي كند. تحريم و حمله نظامي گزينه هايي براي بازداشتن ايران از تبديل شدن به يك قدرت هسته اي نيستند؛ تحريم عملاً امكانپذير نيست و حمله نظامي هم حتي اگر ديوانه اي براي اجراي آن پيدا شود، روند هسته اي ايران را شتاب مي دهد بدون اينكه قادر به اخلال در آن باشد. ژست «دست هاي پر» توسط غربي ها در مقطع فعلي دقيقاً به اين دليل اتخاذ شده است كه همه چشم ها به دهان آنها دوخته شود و كسي به دست هاي آنها نگاه نكند. اينكه مي بينيم امروز غربي ها زياد حرف مي زنند به اين علت است كه عجالتاً كار ديگري از آنها ساخته نيست، و الا يك ضرب المثل معروف هست كه مي گويد هنگامي كه سلاح ها به كار بيفتد، زبان ها خاموش مي شود.
ايران اكنون به خوبي مي داند كه با چه موقعيتي وارد مذاكرات خواهد شد. غرب در حالي وارد گفت وگو مي شود كه چاره اي جز گفت وگو براي آن باقي نمانده است. اين موضوع قطعي است كه اگر غربي ها مي توانستند به روش هاي غيرمذاكراتي موضوع را حل كنند هرگز خفت التماس به ايران براي مذاكره را بر خود هموار نمي كردند. به طور طبيعي در هر گفت وگويي در آينده اين موضوع مدنظر خواهد بود كه گزينه هاي روي ميز غرب، «واقعاً» به يك گزينه يعني مذاكره تقليل پيدا كرده و بقيه گزينه ها فقط در فضاي رسانه اي به حيات خود ادامه مي دهند بي آنكه حقيقتي داشته باشند. مهم تر از اين، نظام جمهوري اسلامي اكنون داراي يك سرمايه اجتماعي 40 ميليوني و دولت ايران برخوردار از حمايت 80 درصدي مردم است. احمدي نژاد در حالي رئيس جمهور ايران شد كه غربي ها همه سرمايه داخلي و خارجي خود را براي جلوگيري از تكرار دولت او به كار گرفته بودند. روز 22خرداد وقتي مردم ايران پاي صندوق راي مي رفتند هيچ ابهامي دراين باره كه غرب كدام كانديدا را مي پسندد و كداميك را دشمن خود مي پندارد وجود نداشت، با اين حال همانطور كه سرويس هاي اطلاعاتي غربي هم پيش بيني كرده بودند احمدي نژاد انتخابات را برد و غربگرايان ناكام ماندند. در بحران هاي پس از انتخابات هم معلوم بود- و الان آشكارتر است- كه غربي ها كجا ايستاده بودند و چگونه تلاش كردند شكست خود پاي صندوق هاي راي را كف خيابان هاي تهران جبران كنند. احمدي نژاد اكنون در حالي رئيس جمهور ايران است كه هر دو آزمون را از سر گذرانده است: آزمون انتخابات و آزمون غائله هاي پس از انتخابات. واضح است كه همه اين توفيقات در ساختن بستر مذاكرات احتمالي آينده لحاظ خواهد شد و اساساً به روز رساني بسته پيشنهادي معنايي جز اين ندارد. پله اي كه ايران اكنون روي آن ايستاده همان پله اي نيست كه پيش از انتخابات روي آن قرار داشت. غربي ها تا مي توانستند عليه ايران توطئه كردند و حالا كه همه پروژه ها ناكام مانده دست به سوي ايران دراز كرده اند. درست است كه غربي ها مايلند همه چيز فراموش شود گويي هيچ كاري نكرده اند و هيچ اتفاقي نيفتاده، اما هيچ كس نمي تواند خودش را تكذيب كند.
غربي ها تصور مي كردند و اين تصور خود را هم به صراحت ابراز كرده اند كه پس از انتخابات، ايران ضعيف شده و حالا بهترين فرصت براي امتيازگيري از آن است. بسته پيشنهادي ايران از يك جنبه تلاشي است براي اينكه نشان دهد چنين ديدگاهي تا چه حد توهم آلود است. ابعاد قدرت ملي و منطقه اي ايران يا به عبارت ديگر توان مذاكراتي آن در حيطه هاي مختلف به خوبي در اين بسته بازنموده شده است. غربي ها اگر در پي آنند كه به واقع دريابند ايران ضعيف شده است يا نه مي توانند علاوه بر آنچه در صحنه منطقه مي بينند به محتواي اين بسته نيز مراجعه كنند. ايران در اين بسته امكانات خود براي نقش آفريني منطقه اي و بين المللي را فهرست كرده و اين راه را پيش پاي غربي ها مي گذارد كه مسير تقابل يا تفاهم، هر كدام را مي خواهند در پيش بگيرند، همان كاري كه غربي ها سعي مي كنند با ايران انجام بدهند. نگاه از اين منظر به مسئله، به خوبي نشان مي دهد كه چرا متوقف ماندن در بحث هسته اي يك مسير انحرافي است.
سرمقاله روزنامه کیهان در روز دوشنبه 16 شهریور 1388














