نظارت استصوابی
برويد سر اصل مطلب!
محمدحسين اميني
مطلبی که درزیر می گذارم متعلق به برادری است که او را نمی شناسم. مقاله با پست به روزنامه رسید و ما هم از آن در صفحه سیاسی استفاده کردیم. موضوع مطلب نقد مقاله ای است که چندی پیش عباس عبدی در مذمت نظارت استصوابی در اعتماد ملی نوشت و پس از آن مباحثه ای هم میان او و کیهان درگرفت. اسلوب و کیفیت نقد در این نوشته فوق العاده گیرا و محکم است و گمان می کنم به خوبی از عهده شکافتن مغالطات موجود در نوشته عبدی برآمده است. به خواندنش حتما می ارزد.
روز 29مرداد 86، آقاي عباس عبدي در نوشتاري با عنوان «منطق بني اسرائيل»، در صفحه16 روزنامه اعتماد ملي و در ستون «بي ويرايش»، به مواردي پيرامون مسئله «رد صلاحيت هاي انتخاباتي» اشاره كرده بودند. بدنبال مطالعه نوشتار ايشان، سؤالاتي براي اين حقير ايجاد شد كه سعي كردم آنها را به فراخور موضوعاتي كه ايشان بدانها اشاره فرموده اند، در 14بخش و در خلال نوشتار ايشان ارائه نمايم. (موارد 1تا 14 سؤالات اين حقير است.)

آغاز مقاله آقاي عبدي
دو نفر پس از مدت ها كه همديگر را نديده بودند به ديدار هم نائل شدند. نفر اول پس از احوالپرسي از اينكه نفر دوم پسرش را زن و دخترش را شوهر داده اظهار خوشحالي كرد و حال و احوال آنان را پرسيد. نفر دوم گفت: دامادم خيلي آدم خوبيه، مثل يك دسته گل. هر ماه دخترم را به سفر مي برد، خانه خوبي براي او خريده، ماشين آخرين سيستم دارد، يك خدمتكار هم آورده منزل كه كارها را انجام دهد.
اما امان از عروس بدجنسم كه روزگار را به پسرم سياه كرده، همه اش مي گويد چرا سفر نمي رويم، يا خانه و ماشين نمي خري، يا اينكه مي گه من خسته مي شم، خدمتكار بايد بياري!!
به اين مي گويند منطق بني اسراييلي كه دنيا را بر محور خود مي بيند و هيچ قاعده اي را كه برخود و ديگري همزمان حاكم باشد نمي پذيرد، قاعده اخلاقي و رفتاري را مستقل از خود و منافع خود تعريف نمي كند. كاري را كه براي خودش مي پسندد، همزمان براي ديگري نمي پسندد، و كاري را كه براي ديگري مي پسندد، همزمان براي خودش جايز نمي داند. دروغ و تهمت و خيانت در امانت و نقض پيمان خوب است اگر وي انجام دهد و بد است اگر ديگري مرتكب شود و برعكس.
آن لطيفه اي كه در ابتدا نوشتم نمونه اي از رفتار غالب در عرصه سياسي ماست همه عالم و آدم بايد آزادي هاي سياسي را رعايت كنند و مانع حضور ديگران در انتخابات و ساخت قدرت نشوند و اين وظيفه اي انكارناپذير است، مگر براي خودمان، كه رد صلاحيت و منع آزادي ديگران نه تنها از سوي ما بد نيست، كه خوب و مشروع بلكه واجب هم هست.
آغاز سؤالات...
1) آيا شوراي محترم نگهبان به عنوان «بررسي كننده شرايط داوطلبان»، يكي از طرفين رقابت هاي انتخاباتي است كه نوشته ايد؛ مگر براي خودمان»؟
2) آيا مي توان فرض كرد كه فردي صلاحيت انتخاب شدن را نداشته باشد؟ اگر مي شود، با فرض «صلاحيت نداشتن يك فرد براي انتخاب شدن»، برابر كدام منطق «رد صلاحيت او»، «منع آزادي او» به حساب مي آيد؟
اصل مقاله عبدی را اینجا بخوانید.
نوشته آقای امینی در این صفحه از روزنامه کیهان قابل مطالعه است.





